شرایط عقد ازدواج حضرت آیت الله سیستانی
شرائط عقد
مسأله 2337 ـ عقد ازدواج چند شرط دارد:
اول: آنکه ـ بنابر احتیاط واجب ـ به عربى خوانده شود، و اگر خود مرد وزن نتوانند صیغه را به عربى بخوانند، مىتوانند به غیر عربى بخوانند، و لازم نیست وکیل بگیرند، امّا باید لفظى بگویند که معنى «زَوَّجْتُ» و «قَبِلْتُ» را بفهماند.
دوم: مرد و زن، یا وکیل آنها که صیغه را مىخوانند قصد انشاء داشته باشند، یعنى اگر خود مرد و زن صیغه را مىخوانند، زن به گفتن «زَوَّجْتُکَ نَفْسِی» قصدش این باشد که خود را همسر او قرار دهد، و مرد به گفتن «قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ» همسر بودن او را براى خود قبول بنماید، و اگر وکیل مرد و زن صیغه را مىخوانند، به گفتن «زَوَّجْتُ» و«قَبِلْتُ» قصدشان این باشد که مرد و زنى که آنان را وکیل کردهاند، زن و شوهر شوند.
سوم: کسى که صیغه را مىخواند باید عاقل باشد، و اگر براى خود مىخواند باید بالغ نیز باشد، بلکه ـ بنابر احتیاط ـ عقد کودک نا بالغ ممیّز براى دیگرى کافى نیست، و اگر خواند باید طلاق دهند، یا دوباره عقد بخوانند.
چهارم: اگر وکیل زن و شوهر، یا ولىّ آنها صیغه را مىخوانند، در موقع عقد، زن و شوهر را معیّن کنند، مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند، پس کسى که چند دختر دارد، اگر به مردى بگوید: «زَوَّجْتُکَ اِحْدى بَناتِی» یعنى همسرِ تو نمودم یکى از دخترانم را، و او بگوید: «قَبِلْتُ» یعنى قبول کردم، چون در موقع عقد دختر را معیّن نکردهاند، عقد باطل است.
پنجم: زن و مرد به ازدواج راضى باشند، ولى اگر ظاهراً کراهت داشته باشند و معلوم باشد قلباً راضى هستند، عقد صحیح است.
مسأله 2343 ـ دخترى که به حدّ بلوغ رسیده و رشیده است، یعنى مصلحت خود را تشخیص مىدهد، اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه با کره باشد و متصدى امور زندگانى خویش نباشد، باید از پدر، یا جدّ پدرى خود اجازه بگیرد، بلکه ـ بنابر احتیاط واجب ـ اگر خود متصدى امور زندگانى خویش باشد نیز باید اجازه بگیرد، و اجازه مادر و برادر لازم نیست.
مسأله 2344 ـ اگر دختر باکره نباشد، یا اینکه با کره باشد ولى پدر یا جدّ پدرى اجازه ندهند که با مردى که همتاى او شرعاً و عرفاً مىباشد ازدواج کند، یا اینکه حاضر نباشند در امر ازدواج دختر به هیچ وجه مشارکت کنند، یا آنکه اهلیت اجازه دادن از جهت دیوانگى، یا مانند آن را نداشته باشند، در این موارد اجازه آنان لازم نیست، و همچنین اگر اجازه گرفتن از آنان به جهت غائب بودن، یا غیر آن ممکن نباشد، و دختر حاجت زیادى در همان وقت به ازدواج داشته باشد، اجازه پدر و جد، لازم نیست.